English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
open-minded U بی تعصب
open ended U بی انتها
open-ended U بی انتها
open market U بازار ازاد
open market U بازار باز
open market U بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
open air U در هوای ازاد
open and shut U خیلی سهل
open and shut U کاملا
open and shut U ساده واضح
open and shut U اشکار
open-and-shut U خیلی سهل
open-and-shut U کاملا
open-and-shut U ساده واضح
open-and-shut U اشکار
open mouthed U حیران
open mouthed U سرگشته
open mouthed U مبهوت پرخور
open mouthed U حریص
open-mouthed U حیران
open-mouthed U سرگشته
open-mouthed U مبهوت پرخور
open-mouthed U حریص
open U :باز
open U مفتوح
open U گشوده سرگشاده
open U دایر
open U روباز
open U ازاد اشکار
open U بی الایش
open U مهربان رک گو
open U صریح
open U درمعرض
open U بی پناه
open U بی ابر
open U واریز نشده
open U بازکردن
open U گشودن گشادن
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U باز شدن
open U باز
open U فضای باز
open U ازاد
open U زمین باز گسترده
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U نابسته
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U باز کردن باز شدن
open house U پذیرایی از مهمان
open house U جشن عمومی
open letter U نامه سر گشاده
open letters U نامه سر گشاده
ammunition and toxic material open space U انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
an open river U رودخانه باز
an open river U رودخانهای که یخ نبسته و برای گذرکردن ازاد است
basic open hearth furnace U کوره باز قلیایی
open to any one U مباح
blow with the open glove U ضربه با دستکش باز بوکس
fly open U ناگهان باز شدن
half open file U ستون نیمه باز شطرنج
he did not open his lips U لب نگشود
he did not open his lips U دهان نگشود سخن نگفت
he did not open his lips U خاموش ماند
he has an open hand U او دست بازاست
high/low/close/open graph U نمودار بالا / پایین / بسته /باز
his palce is still open U جای او هنوز خالی
his palce is still open U است
hydraulics of open channals U هیدرولیک کیالها
hydraulics of open channals U هیدرولیک کانالهای روباز
i will t. you to open thedoor U ممنون میشوم اگر در را بازکنید
keep an open house U مهمان نواز بودن
lay open U اشکار کردن
Other Matches
to open out U گستردن
to open out U باز کردن
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
to open out U توسعه دادن
the open U ملا عام
open out U بسط دادن
open out U توسعه دادن
the open U هوای ازاد
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
the open U ملاء عام
to open out U بسط دادن
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open the door to U مجال دادن به
open subroutine U زیرروال باز
open wire U سیم لخت
open terrace U مهتابی
open system U سازگان باز
open system U نظام باز
open system U سیستم باز
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open theft U سرقت مشهود
open to attack U در معرض حمله
open to the public U اشکار در نزد همه
open to the public U واضح درنظر عموم
open to the public U علنی
open to the public U برملا
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open trade U تجارت ازاد
open travers U پیمایش باز
open treaty U معاهده باز
open universe U جهان باز
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
open subrotine U زیرروال باز
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open hands U دست باز بودن
open hands U سخاوت
open handed U بخشنده
open handed U دست باز
open guard U گارد باز
open group U گروه باز
open game U بازی باز شطرنج
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open fire U شروع
open fire U اتش
open fire U شروع به تیراندازی کردن
open file U فایل باز
open file U ستون باز شطرنج
open faces U گشاده رو
open faced U دارای سیمای بازو بی تزویر
open faced U گشاده رو
open eyed U هوشیار
open hawse U زاویه میان دو لنگر
open hearted U دل و زبان یکی
open space U گردشگاه ازاد
open space U میدان
open machine U ماشین باز
open loop U حلقه باز
open loop U مدار باز
open lines U خطوط باز شطرنج
open light U پنجره واشو
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent U سفارش خرید باز
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open hospital U بیمارستان ازاد
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
open heartedness U خوش گمانی
open handed U گشاده دست گشاده کف
open heartedness U رک گویی صداقت
open heartedness U راست بازی
open hearted U راست باز خوش گمان
open eyed U بیدار
open wire U سیم هوایی
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to strike something open U با ضربه چیزی را باز کردن
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
open secret <idiom> U راز فاش شده
open one's heart <idiom> U از ته قلب حرف زدن
Open the door. U در درراباز کن
He is open to bribery. U اهل رشوه (رشوه گیری) است
In the open air. U در هوای آزاد.
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
to split open U با دو نیم شدن [از هم جدا شدن] باز کردن
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
to open a can of worms <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to open something to [the] traffic U چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
open to question <adj.> U مشکوک
open to question <adj.> U مورد شک
open-handed <adj.> U دست و دلباز
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
open-necked U پیراهنیابلوزبدونیقه
to open fire U شروع به اتش کردن
to lay open U هویدا
to lay open U اشکار ساختن
to keep an open house U مهمان نواز بودن
to keep an open house U در خانه باز داشتن
to keep open house U ازهرکس پذیرایی کردن
to keep open house U درخانه بازداشتن
to fly open U بازشدن
to break open U سوراخ کردن
to break open U شکستن
the secret will open to me U خواهد گردید
the secret will open to me U ان راز بمن اشکار
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
rights open to everyone U مباحات
to open one's mind U اندیشه یا راز خود را به کسی گفتن
to open one's mind U دل خود را خالی کردن
to open parliament U مجلس را گشودن
open-cast U معدنیکهدرآنذغالسنگوسایرموادکانیدرنزدیکسطحزمینیافتمیشوند
Open University U دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
open prison U زندانیکهبهزندانیانآزادیبیشتریدادهمیشود
open day U روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
open secrets U سر افشا شده
open secrets U راز آشکار
open secret U سر افشا شده
open secret U راز آشکار
with open arms U بااغوش باز بابازوهای گشاده
wide open U حمله
to open the door to U مجال دادن
to open the ball U پیش قدم شدن
to open the ball U اول رقصیدن
to open parliament U مجلس راافتتاح کردن
open wiring U سیمکشی باز
open eyed U چشم باز
open shop U سیستم باز
open mindldly U با فکر باز
open mindldly U ازروی بی تعصبی
open mindedness U بی تعصبی
open mindedly U با فکر باز
open minded U روشنفکر
open messes U باشگاهها
open messes U ناهارخوریها
normally open contact U اتصال معمولا باز
lay open U پاره کردن
open policy U بیمه نامه باز
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
open sheaf U مروحه باز
open sesame U مشکل گشا
open sesame U مفتاح رمز
open sesame U سحر
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
open route U جاده بدون کنترل وبازرسی
open route U جاده باز
open roof U بام پیدا
open ranks U گسترش باز درسواره نظام
open ranks U صف باز
open purchase U خرید از بازار ازاد
open purchase U خرید ازاد
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
open shop U با کارکرد ازاد
open exercise U ورزش در هوای ازاد
open court U محکمه عمومی
open country U زمین باز
open contract U قرارداد غیر معین
open doored U در خانه باز مهمان نواز
open contract U قرارداد باز
open code U سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
open code U سیستم رمز باز
open cluster U خوشه باز
open circuit U اتصال باز
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
open eyed U گشاده چشم
the open of a street U دهنه خیابان
open economy U اقتصاد باز
open ditches U زهکشهای روباز
open ditches U انهار رو باز
open ditch U نهر روباز
open cut U حفاری در فضای باز
open credit U اعتبار بدون ضمانت نامه
open credit U اعتبار نامحدود
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open cover U بیمه نامه باز
open cheque U چک معمولی
open cheque U چک قابل انتقال
open cavity U گودال باز
open allotment U حساب سپرده باز
open architecture U معماری باز
open caisson U صندوقچه روباز
open allotment U حساب اعتبار باز
open area U فضای ازاد
open board U صحنه خلوت شطرنج
open canal U کانال روباز
open caisson U صندوقه باز
open armed U با اغوش باز
open cheque U چک انتقال پذیر
open shot U با کارکرد ازاد
open shot U سیستم باز
open circuit U مدار باز
payment on open account U پرداخت در حساب جاری
Do you mind if I open the window? U اشکالی دارد اگر پنجره را باز کنم؟
the door swung open U دربازشد
open hearth furnace U کوره روباز کوره زیمنس مارتین
open ended system U سیستم بی انتها
open hearth furnace U کوره سرباز
To open somebodys eyes to something. U چشم وگوش کسی را باز کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com